تاريخ چند هزار سالـه زبان بلوچـی گواهـی روشـن بر قدمــت و اصالــت ايـن زبـان اسـت. اگـر تاريخ زبانهای هند و اروپايی دليلی بـر« لهجـه » بودن يا « گويش» بودن زبان بلوچی است پـس می تـوان گفـت کـه فارسی لهجه ای از زبان پشتو يا گويشی از کوردی است. با وجـود سياستهـای ضـد بلوچـی و فاشيستـی افراطـی در چندين دهـه گذشـته در بلوچستـان غربی و شرقی و طرح نافرجام آسيميلاسيون زبان پويای بلوچی همچنان زنـده اسـت.
بنابراين «لهجه» خواندن زبان بلـوچی که با بلوچ ستيزی حکام تماميت خواه آميخته است نمی تواند دليلی بر ادامـه اشغـال بلوچستــان باشـد
زمـان اسـارت درامپراتـوری فرسـوده ايـران بسررسيـده اسـت. با در نظـر داشتـن تجـارب خونيـن وفجايـع هشـت دهــه گذشتـه دليلـی برای «همزيستی مسالمـت آميـز» با فاشيستهـای فارس باقـی نمانـده اسـت. آنچه در زمان شاه و شيخ بر بلوچ، بلوچستان و بلوچی روا داشته شده است نه رسم « هم نژادی» و نه رسم « هم وطنی» نه نشانی از « همنوعی » است ونه عـرف « همسايگـی» و « هـم نوعـی».
لازم می بينـم بار دگر با صراحـت و به زبان فارسی بنويسم که طبل توخالی « تمدن و فرهنگ فارس» در موزه هـای گردآلـود فاشيستها جا دارد نه در
زندگی واقعـی ميليونها انسان قربانی. انسانهايـی که بـرای داشتن زندگـی انسانی و بهبودی اجتماعی برای نسلهای آتی با فاشيسـم تمدن ستيز در گير هستنـد. به اصفهان، يزد، قم و شيراز نگاه کنيــد و نيم نگاهی هم به پهـره، بُـن پور، کنرک و جاشـک بياندازيــد. اين است رسـمِ هشتاد و سـه سالــه «همسايگی و همزيستـی» در ايــرانِ انگليس ساختـه و رو به زوال.
اين بيعدالتـی مطلـق و تمدن ستيــزی آشکار اسـت کـه بلـــوچ و بلوچستـــانِ اشغالــی قربانيـان « ابـدی » سياستهـای فاشيستـی حـکام جنايـت پيشــه، تماميـت خواه و مرکزگـــرای ايـران باشنــد.
باز هم صراحتــا تاکيـد می کنــم که به مصلحــت ملـی مـا و به صـــلاح نسلهــای آتی بلــــوچ است که بلوچستــان به آزادی و استقـلال دسـت يابــد. ملــت بردبار واستـواربلــوچ بخوبـی می توانـد ويرانگـريهای هشتاد ساله فاشيسـم تماميت خـواه را ترميــم نمـوده، مسايل و معضــلات وطــن خويـش را بـدون دخالـت طلبکارانـه ديگــران و کدخـدامنشــی بيگانگـان حـل نمايــد.
پروشـت ءُ پـروش باتنـت ايـران ءُ پاکستـان
آزات ءُ آبـاد بـات گنجيــــــں بلـوچستــــــان
محمـد کريـم بلــوچ
بيستـــم دسامبر ۲۰۱۱